۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه

زندگی در غربت-خارجه نشینی

چندی است که بحث مهاجرت یا خارجه نشینان را در تمام رسانه ها میبینم و میشنوم این شایدبدلیل حساسیت من است یا بحثی است که هر از چند گاهی مثل یک کورک یا دمل سر باز کرده و داغش تازه میشود.
تازه به غربت امده بودم که دلم برای خودم میسوخت و یاد مملکت که میکردم بغض مرا امان نمیداد اما بیشتر که تعمق کردم دیدم ما هم نسبت به خارجیانی که در کشورمان هستند کم نامردمی نکردهایم. دردهاشان را که مرهم نگذاشتیم بلکه نمک به زخمشان پاشیده ایم اگر با مهاجران افغان یا عراقی کم لطفی کرده ایم با مردم سرزمین خود مثل کرد .بلوچ .عرب.آذری. هم برادری وبرابری نکرده بلکه خصومت ورزیده ایم پس چه انتظار که مردم آلمان .فرانسه .یا سوئد و غیره با ما لطف محبت داشته باشند.
حال تمام برنامه تی وی یا دیگر رسانه ها پر است از درد دل که: بله من در فلان کشور دپرس شده ام شما بگویید چه کنم؟
یا خانمی دیروز از روانشناس میپرسید :من چند ماه است که به امریکا آمده ام اما شدیدا احساس غربت میکنم و .....
این بحث را همینجا ناتمام گذاشته و تقاضای مشارکت از همه دارم به امید دریافت نظرات موافق یا مخالف

هیچ نظری موجود نیست: