۱۳۹۲ تیر ۱۱, سه‌شنبه

دستگاه قضایی جان پناه دژخیمان خامنه ای



چهارشنبه 12 تیر 1392
دستگاه قضایی جان پناه دژخیمان خامنه ای
منصور امان
دادگاه نمایشی مُتهمان جنایت کهریزک با اعلام بیگُناهی دژخیم محبوب آیت الله خامنه ای از اتهام قتل، دامنه تازه ای به رُسوایی شکنجه و قتل مُخالفان و مُنتقدان در سال 88 بخشیده است. دادگاه مزبور که با هدف بستن خوش ظاهر پرونده ترتیب داده شده بود، با تبریه مُتهمان از اتهام اصلی، به زاویه دیگری از دستگاه یکپارچه جنایت سازمان یافته نور تابانده و مُشخصات بیشتری از حاشیه امنی که شکنجه گران و قاتلان حُکومتی از آن برخوردارند را برملا ساخته است.


آنگونه که منابع رسمی جمهوری اسلامی خبر می دهند، دستگاه قضایی، آقای سعید مُرتضوی، دادستان پیشین تهران و دو مُعاون وی، آقایان علی اکبر حیدری فر و حسن زارع دهنوی را به اتهام "بازداشت غیرقانونی" و "گُزارش خلاف واقع" به جریمه نقدی و محرومیت شُغلی محکوم کرده است. رای مزبور همزمان به معنای رد اتهامهای سنگین تری است که این افراد با آن روبرو هستند و از نگاه صادر کنندگانش می بایست به منزله پایان رسیدگی به آنها به نفع مُتهمان به حساب آورده شود.

حُکم دادگاه نمایشی نه فقط مساله قتل در اثر شکنجه ی آقایان امیر جوادی فر، مُحسن روح الامینی و مُحمد کامرانی را مسکوت گذاشته، بلکه از کنار بازداشتگاه "غیر استاندارد" کهریزک و نقش دایرکنندگان و گردانندگانش در موضوع اتهام نیز با دستپاچگی گُذر کرده است.

اگر چه یک علت خلق داوطلبانه چنین رُسوایی دردسر سازی ایفای نقش دستگاه قضایی به عُنوان آلت دست دستگاه های امنیتی و ماموران آنها است، اما دلیل اصلی را باید در تحمیلی بودن رسیدگی قضایی به جنایت کهریزک دید. آقای خامنه ای فقط زیر فشار بیزاری و نفرت عمومی از اعمال تبهکارانه زیردستانش و تنها با هدف ماله کشی بر آن حاضر به ترتیب دادن این نمایش گردید.

حاکمان کشور نزدیک به چهار سال از هرگونه رسیدگی به این جنایت جلوگیری کردند و پس از آنکه بالاخره پرده نمایش را بالا بردند، حاضر به طرح اتهام گرد شده "مُعاونت در قتل" علیه جلادان شان نشدند. سپس دادگاهی که چشم مُراقب جامعه بدان می نگریست را "محرمانه" اعلام کردند و سرآخر به گرفتن رضایت اجباری از پدر یکی از جانباختگان و فرستادن سردژخیم مُرتضوی به مُرخصی در ایام جنایت روی آوردند.

در همان روزهایی که آقای خامنه ای و دیگر آمران سرکوب خونین اعتراضها در سال 88 در تقلای قفسه بندی موشهایی هستند که "حماسه" شان زاییده و از جُمله "بسته شدن پرونده تقلُب 88" را به یکدیگر شادباش می گویند، تلاش شرم آور آنها برای به بایگانی فرستادن دوسیه سیاهچال کهریزک و زیر فرش جارو کردن جنایتهای مرتکب شده در آن نشان داد که حتی یک صفحه از این پرونده ورق هم نخورده است.

پرونده سیاستی که کهریزک تولید می کند، آدمکُشها را در پناه می گیرد و دستگاه قضایی را به دستمال چرک تبهکاریهایش بدل کرده، تا هنگام اجرای عدالت در حق مردُم، قربانیان، گشوده می ماند.

۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

خواسته های مردم حکومت را به چالش می گیرد



دوشنبه 10تیر
خواسته های مردم حکومت را به چالش می گیرد
زینت میرهاشمی
حسن روحانی در هر شکلی که رئیس جمهور ولایت فقیه شد، برآمد شرایط بحران مشروعیت در هرم قدرت و نارضایتی گسترده مردم ار شرایط فعلی است. باندهای حکومتی هر کدام بنا به تعبیر خود از نتیجه مهندسی انتخابات، بر این نکته اشتراک نظر دارند که مردم از شرایط موجود ناراضی هستند. جنبش ضد دیکتاتوری در سال 88 تنها سنگفرش خیابانها را با خون رنگین نکرد، بلکه مطالبات مشخص و تعریف شده مردم را به گوش همگان رساند، مطالباتی که همچنان حکومت را به چالش می کشاند.
محورهای مطالبات جنبش اجتماعی مردمی را اگر بتوان در شکل خلاصه تعریف کرد، آزادی، جدایی دین از دولت، رعایت حقوق بشر و عدالت اجتماعی است. این مطالبات در شعارهای مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر اصل ولایت فقیه، آزادی زندانیان سیاسی، حکومت دینی نمی خواهیم و ... توسط مردم در خیزشهای سال 88 خود را نشان داد.
تحقق مطالبات مردمی نقطه جدال و رویارویی جنبش اجتماعی و قدرت حاکم است. در فراسوی حرکتها و شعارهای مردمی، تغییر و تحول دیگر در اندیشه نمی گنجد بلکه به نیرویی محرک تبدیل شده، به گونه ای که اکثریت پایوران ریم بر آن صحه می گذارند. با گذشت دو هفته و ننشستن روحانی بر صندلی ریاست، زمینه های سرکوب جنبشهای اجتماعی مردمی، راهی اتاق فکر رژیم می شود. خاتمی با تکیه بر این واقعیت با هدف کوتاه نگاه داشتن سقف تغییر، پشت روحانی را گرفت.
خاتمی روز شنبه 8 تیر در جمع به شورای شهر رسیدگان خواسته های مردم را در ردیف «توقعات» دانسته و نوید داد که مردم فکر نکنند مشکلات حل می شود. وی گفت:«ما باید جامعه را توجیه بکنیم که این طور نیست همه خواستها در مدت کوتاه برآورده شود..... قانع کردن مردم که توقعات بالا نداشته باشند و خیال نکنند یک شبه همه مشکلات حل می شود نیز از اهمیت برخوردار است».
آقای خاتمی بیهوده می پندارد که می تواند مطالبات مردم را با خط کش اندازه گیری کرده و در ظرف مورد دلخواه خود جای دهد.
سرمقاله نویس کیهان شریعتمداری، روز یکشنبه 9 تیر نوشت:«در پی انتخاب روحانی، مطالباتی همسو با اهداف شوم اپوزیسیون در دستور کار قرار گرفته است». مطالباتی که ارگان ولی فقیه از آن نگران شده است موضوع حقوق بشر و حق شهروندی است. وی گوشزد می کند که حقوق بشر و حقوق شهروندی «دستاویزی است تا آنها جنگ روانی و رسانه ای بر ضد جمهوری اسلامی ایران را به صورت مداوم در دستور کار داشته باشند.» مقاله نویس کیهان، حقوق شهروندی را در ردیف «اهداف و خواسته های سکولاریسم» و «به حاشیه رفتن قوانین اسلامی» دانست. وی درخواست آزادی «محکومان فتنه» را «نقض حقوق شهروندان» که «حماسه آفریدند» دانست.
خواست تغییر و تحول و نه به شرایط کنونی، رویدادهای پیش رو را رقم خواهد زد.

۱۳۹۲ تیر ۶, پنجشنبه

تیم هسته ای، گُربه دم حجله؟

 


آدینه 7 تیر
تیم هسته ای، گُربه دم حجله؟
منصور امان
در پس پرده های فرو افتاده "نظام"، مُشاجرات گرد چگونگی به دست گرفتن پرونده هسته ای در حال بالا گرفتن است. این امر را سُخنان ناهمگون پایوران حکومت به روشنی پدیدار ساخته است.

روز گذشته، سُخنگوی وزارت خارجه مُلاها، سُخنان رییس خود، آقای صالحی، پیرامون تشکیل تیم جدید مُذاکره کننده هسته ای از سوی حُجت الاسلام روحانی را تکذیب کرد. آقای عراقچی، این سُخنان وزیر خارجه را که به گونه گُسترده ای در رسانه های بین المللی بازتاب یافت، "سووبرداشت" نامید و اخبار مُنتشر شده در این باره را "نادُرُست" خواند.

آقای صالحی یک روز پیش تر(چهارشنبه)، در یک کنفرانس خبری مُشترک با همتای تاجیک خود به خبرنگاران گفته بود، "تیم جدید، موضوع هسته ای را در تمام ابعاد آن مورد بازبینی قرار می دهد". وی همچنین تاکید کرده بود که کشور در یک "دوره انتقالی نه چندان ساده در رابطه با مُذاکرات هسته ای" قرار دارد.

با آنکه تصمیم گیرنده نهایی پیرامون پرونده اتُمی "نظام"، آقای خامنه ای است، با این حال مساله تاکتیکهای گوناگون برای برخورد بدان که از شرایط مُشخص استخراج می شود، می تواند موجب قرار دادن گروه های دارای منافع در برابر یکدیگر شود. موضوع مرکزی اختلاف در این باره، امتیازها یا خسارتهایی است که هر تاکتیک به گونه اجتناب ناپذیری با خود - حتی به صورت محدود – به همراه دارد.

حُجت الاسلام روحانی حتی اگر نقشه بازگشت به دوران "سه تُفنگدار" و چرب کردن سبیل طرفها برای بستن یک چشم خود را در سر پرورانده باشد، باز هم ناچار است که پا به حیاط خلوت "رهبر" و قلمروهایی که او اقتدارش را در کُنترُل انحصاری آنها معنا می کند، بگذارد. تیم هسته ای از جُمله ی آنهاست. آقای روحانی برای جلب اطمینان "رهبر" نمی تواند دوران ریاست خود بر این تیم را شهادت بگیرد؛ او در آن هنگام در حقیقت نماینده زوج رفسنجانی – خامنه ای بود و بی درنگ پس از مُتارکه آنها، دوران وی نیز به عُنوان مُذاکره کننده ارشد "نظام" به سر آمد.

آقای روحانی می تواند برای "رفع خطر از سر نظام" هر "کلید"ی داشته باشد، تاکتیک آیت الله خامنه ای فقط یک قُفل را باز می کند و آن ندادن هزینه ی تصمیمهای خود و جلوگیری از گُسترش دامنه ی هر "نرمش" به پهنه ولایت مُطلقه خود است.

در حالی که طرفهای خارجی مُلاها انتخاب آقای روحانی را نتیجه و محصول فشارهای اقتصادی و سیاسی خود می دانند و از آن آغاز تاثیرگذاری تدبیرهای شان را برداشت کرده اند، شکاف در دستگاه قُدرت بر سر پرونده هسته ای عمیق تر شده و نزاع به جلوی صحنه کشیده می شود. حرکت این پروسه مُستقل از آن است که "مقام مُعظم" گُربه را دم حجله کُشته باشد یا نه!
فراسوی خبر ...نقل از سایت های ایران نبرد و جنگ خبر ...آدینه 7 تیر ... منصور امان
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=2994

۱۳۹۲ تیر ۴, سه‌شنبه

زمینه چینی برای کوتاه کردن دست سپاه پاسداران از یک اهرُم ثروت



چهارشنبه 5 تیر 1392
زمینه چینی برای کوتاه کردن دست سپاه پاسداران از یک اهرُم ثروت
منصور امان
پس از تعیین تکلیف یک ابزار قُدرت در حوزه سیاست، کارتها در پهنه ثروت نیز دوباره بُر می خورند. افشاگری یک پایور نزدیک به حُجت الاسلام روحانی از حیف و میل و هدر دادن ده ها میلیارد دُلار سرمایه کشور در وزارت نفت را می توان نشانه ای از حرکت جدی شریکهای جدید قُدرت به این سمت ارزیابی کرد.

آقای اکبر تُرکان، وزیر پیشین دفاع و راه در دو دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و نماینده ویژه حُجت الاسلام حسن روحانی در امر انتقال و تحویل گرفتن دستگاه دولت، وزارت نفت را با موضوع "حوزه گازی پارس جنوبی" آماج حملات شدید قرار داد. او فاش ساخت که این وزارتخانه ی تحت کُنترُل سپاه پاسداران، با وجود ارایه لیست هزینه 46 میلیارد دُلاری، در عرض سه سال گذشته هیچ فاز تولید جدیدی را در حوزه مزبور به بهره برداری نرسانده است. وی همچنین با اشاره به اینکه طبق برآوردها هزینه کُل فازها کمتر از 40 میلیارد دُلار است، در مورد سرنوشت 6 میلیارد دُلار مازاد ابراز بی اطلاعی کرد.

پاسدار رُستم قاسمی که به گونه بی واسطه از ریاست کارتل اقتصادی سپاه پاسداران به نام "قرارگاه خاتم الانبیا" بر صندلی ریاست پولساز ترین وزارتخانه کشور خزید، در مراسم مُعارفه اش در مجلس مُلاها، توسعه میدانهای گازی مُشترک را "اولویت اصلی" خود نامیده و کمی بعد تر نیز خواهان دریافت 50 میلیارد دُلار بدین منظور شده بود.

به مُوازات این، برندگان کشمکش انتخابات، فشار برای کوتاه کردن دست "حزب پادگانی" از اهرُمهای ثروت را در یک گوشه دیگر میدان نیز بالا می برند. آنها پرونده خرید دکلهای نفتی از چین توسُط شرکتهای پوششی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و دریافت حق دلالیهای کلان را روی میز گذاشته اند و همچون مساله "پارس جنوبی"، خواهان "حساب کشی" هستند.

آنها همچنین با نگرانی اطلاع می دهند که پاسدار قاسمی با شرکتهای پیمانکاری ساختگی و یا زیرمجموعه سپاه پاسداران 250 میلیارد دُلار قرارداد امضا کرده و به این وسیله، سهمیه سپاه از درآمد نفت را برای چند سال آینده نیز به ثبت قانونی رسانده است.

آقای رفسنجانی در جریان رقابتهای انتخاباتی، به موقعیت انحصاری و آزمندی رُقبای خود اشاره کرده و توضیح داده بود: "سپاه نبض اقتصاد و سیاست داخله و خارجه را در دست گرفته و به کمتر از کُل کشور راضی نیست."

چنین می نماید، پاسُخ به این سووال که "نبض اقتصاد" برای چه کسی می زند، جوهره تدبیرهایی که طرفهای نزاع برای تثبیت یا بی ثبات سازی ترکیب جدید قُدرت به دست خواهند گرفت را تشکیل بدهد.

۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

رژیم مسئول مرگ افشین اُسانلو است



دوشنبه 3 تیر
رژیم مسئول مرگ افشین اُسانلو است
زینت میرهاشمی
محروم کردن زندانیان سیاسی از دارو و درمان از شیوه های ضد بشری رژیم در سیاهچالهای جمهوری اسلامی است. وادار کردن زندانیان به مرگ تدریجی در زندان و عدم رسیدگی درمانی آنها مترادف به قتل رساندن زندانی است. این گونه کشتن زندانی سیاسی از هزینه کمتری برای رژیم برخوردار است.
افشین اسانلو، فعال کارگری و زندانی سیاسی هنگام دستگیری فردی با سلامت کامل بود. خواهر وی در باره او می گوید:«افشین سالم بود و هیچ ناراحتی قلبی نداشت. ما وقتی خبر را شنیدیم اصلا باورمان نمی شد مگر می شود افشین سکته قلبی کند.»
مدیر کل زندانهای استان تهران در گفتگو با ایسنا دلیل فوت افشین را «سکته قلبی» اعلام کرد. خبر سکته قلبی این زندانی سیاسی با توجه به این که چند ماه به پایان محکومیت اش باقی مانده بود، غیر قابل قبول است. بنا به اظهارات خانواده وی و به دنبال شهادت کارکنان بیمارستان، افشین پیش از انتقال به بیمارستان فوت کرده بود. مسئول مرگ او و زندانیانی که جانشان را در زندان از دست داده اند، تمامی پایوران رژیم و به طور خاص ولی فقیه نظام است. به تمامی پایوران رژیم اشاره می کنم زیرا تمامی کارگزاران رژیم که به چرخ دنده های ماشین سرکوبی رژیم ضد بشری یاری می رسانند، در کشتار و حذف زندانیان سیاسی شریک هستند.
هم اکنون زندانیان دیگری با بیماریهای ناشی از وضعیت غیر انسانی زندان، روبرو هستند. جان بسیاری از این بیماران در خطر جدی است. عدم درمان بیماران یکی از ابزارهای شکنجه و به قتل رساندن زندانیان و جنایت محسوب می شود. این اقدامات ضد انسانی و قتل جنایتکارانه زنده یاد افشین اُسانلو به شدت محکوم است. کمسیون حقوق بشر سازمان ملل و سازمان جهانی کار باید به این جنایت رسیدگی کنند.
فراسوی خبر ...نقل از سایت های ایران نبرد و جنگ خبر ...دوشنبه 3 تیر ... زینت میر هاشمی
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=2990

۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

جشنهای بازگشت به خیابان



آدینه 31 خرداد
جشنهای بازگشت به خیابان
منصور امان
جُنبش اجتماعی با نخستین امکانی که در برابر خویش یافت، به خیابان بازگشت. یک هفته پس از گردهماییهایی که در سراسر کشور پس از اعلام نتیجه نمایش انتخابات ریاست جمهوری برپا گردید، تهران و شهرهای بُزُرگ و کوچک بار دیگر شاهد تجمُعات پُرشوری این بار به بهانه راهیابی تیم ملی فوتبال به جام جهانی بود.

شُعارهای مطرح شده در این گردهماییها که بی هیچ حاشیه و میان برُی، حاکمان کشور و دستگاه سرکوب را به طور مُستقیم هدف قرار می داد و بر فوری ترین مُطالبات دموکراتیک همچون آزادی زندانیان سیاسی پای می فشرد، جهتگیری سیاسی انبوه زنان، مردان و جوانانی که پایکوبان خیابانها را به اشغال خود درآوردند را از تفسیر و گمانه زنی بی نیاز می کند.

رویدادهای صاعقه آسای 6 روز گذشته، سرمایه گذاری کلان آیت الله خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش برای مهار و چیرگی بر جُنبش اجتماعی (فتنه) در چهارسال گذشته را به پشیز بدل ساخت. چتر سنگین ترور و وحشت آنها بر سر جامعه، با اولین روزنه ای که پیدا کرد، مُشبک و بی خاصیت شده و صاحبانش را زیر رگبار اعتراضها در تهران و اصفهان، کرمان و زاهدان، مشهد و مهاباد، برهنه و بی پناه برجاگذاشت.

حرکتهای اعتراض روزهای پیش، نه به دلیل گُستره و نه به خاطر شدت آن برای حُکومت هراس آفرین است؛ بیم اصلی "نظام" از پتانسیلی است که این جرقه ها از دهانه آتشفشان آن به بیرون جهیده. این وحشتی است که فُرصت طلبان، مُتحدان ناپایدار، فراریان از اُردوی جُنبش و آژانهای تزریق شده به آن نیز با دستگاه سرکوب و آمرانش تقسیم می کنند.

کسانی که دیروز شکست قطعی جُنبش را موعظه می کردند، امروز آن را به پرهیز از "افراط" التماس می کنند. آنها که پرچم فرار به کنج امن و پنهان شدن تا سرحد بازنشناخته شدن را از این رسانه خارجی به آن بُلندگوی داخلی بر دوش می کشیدند، اینک از همان تریبونها علیه ایستادگی و مُبارزه جویی توده، فلسفه می بافند و نیروهای مُعترض در کف خیابان را از "رنجاندن" و "تحریک" حُکومت برحذر می دارند. آنها می گویند جُنبش نباید "توقُع بی جا" داشته باشد، باید انتظاراتش را با سقف گُنجایش دستگاه فاسد و مُستبد تنظیم کند.

آنچه که در روزهای گذشته مُزدوران خامنه ای را از سطح خیابانها روباند، بی اعتنا به رجزخوانی حُکومت و مویه زدن مُتحدان و آلت دستهایش، این خط مشی را با خود به دانشگاه، مدرسه، کارخانه و هر حوزه زندگی و کار دیگری که به جُنون امنیتی "نظام" آلوده شده، گُسترش خواهد داد.
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=2987

۱۳۹۲ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

وقتی شاه می بخشد و شیخ علی خان نمی بخشد



چهارشنبه 29 خرداد
وقتی شاه می بخشد و شیخ علی خان نمی بخشد
منصور امان
صحنه سیاست در جمهوری اسلامی در کنار مساله تغییر در دستگاه اجرایی، شاهد تلاش سراسری باند حاکم برای توجیه شکست سنگین خود در نمایش انتخابات ریاست جمهوری است. گوناگونی و پُرشماری دلایل و استدلالهایی که آنها در این زمینه ارایه می کنند، بیش از هر چیز نشانگر آن است که آقای خامنه ای و شُرکا زیر ضربه وارده، حتی قادر به تدارُک یک عقب نشینی سازمان یافته نیز نیستند.

بخشی از اینان عملکرد آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری را علت شکست باند حاکم می دانند و فراکسیون وی نیز در پاسُخ، عدم حمایت از خود و به صحنه آوردن آقای جلیلی که او را "کاریکاتور احمدی نژاد" می نامند را دلیل می آورد. دسته ای دیگر، انگُشت اتهام را به سوی شکاف فراکسیونهای باند حاکم و "وزن کشی" آنها گرفته و عده ای نیز می گویند، مسوول شکست، سیاست ریاکارانه در برابر فراکسیون نظامی – امنیتی دولت بوده است. به این فهرست هنوز می توان می افزود.

نُقطه عزیمت مشترک همه این استدلالها پذیرش شکست و اعتراف ضمنی به تحمیل آن به باند حاکم است. آنها همچنین یکصدا کوشش می کنند مضمون سیاسی شکست خود را که در حقیقت از اسقاط تدبیرهای استراتژیک شان چه در پهنه جنگ درونی و سیاست یکدست سازی و چه در قلمرو سیاست خارجی و پرونده هسته ای خبر می دهد، کوچک نشان داده و از گُسترش بحث به این حوزه جلوگیری کنند.

جالب آن است که بهترین کُمک برای خارج شدن باند حاکم از تنگنا و تجدید نفس نه از سوی اعضا و وابستگان آن، بلکه از جانب مُنتقدان "خودی" و اهلی شده اش عرضه می شود. برای مثال، آقای ابراهیم یزدی، دبیرکُل "نهضت آزادی"، توضیح داده که نتیجه انتخابات، خواست آگاهانه "مقام مُحترم رهبری" بوده است و پس از کُرنش بُلند بالا در برابر این "تصمیم راهبُردی"، ابراز اُمیدواری کرده است که "ادامه پیدا کند".

در همین طبقه بندی، ارزیابی آقای اردشیر ارجُمند، سُخنگوی "شورای هماهنگی راه سبز امید" قرار می گیرد. او نیز شکست خُردکننده باند حاکم را تصمیم مُستقل "آقای خامنه ای" و "گام" وی می داند و با ابراز تفاهُم پیشاپیش با حُجت الاسلام روحانی در پایان ندادن به حبس خانگی خانُم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی به این دلیل که آزادی آنها می تواند "موجب التهاب در کار ایشان شود"، توقُع دارد که رهبر باند ولایت گامهای بعدی را هم در شکل "شکستن حصر" به زمین بگذارد.

اگرچه آنها روشن نکرده اند که در برابر سرویس ارایه شده به رقیبانشان چه وعده ای به خود داده اند، اما در هر حال چنین می نماید که این دسته از مُنتقدان "خودی"، در شناسایی مصلحت "رهبر" و باند او به "بصیرتی" درخشان تر از خود آنها رسیده باشند، بدان شدت و اشتیاق که آنچه شاه علی در توصیف وضعیتش روا داشته را نیز این بندگان روا نمی دارند.
فراسوی خبر ... نقل از سایت های ایران نبرد و جنگ خبر ... چهارشنبه 29 خرداد ... منصور امان
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=2985